فاطمه سادات فاطمه سادات ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

ناناز مامانی و بابایی

بدون عنوان

  زائری دل شکسته ام آه معصومه جان سلام دل به مهر تو بسته ام بانوی مهربان سلام ای ضریحت حریم مهر یاد سبزت شمیم دل نام پاکت نسیم مهر رحمت اسمان سلام روی تو قبلگاه دل لطف تو شمع راه دل آستانت پناه دل ای دل بی دلان سلام هرکه یکسردلش شکست از طبیبان نظر گسست آمد رشته بر تو بست ای امید جهان سلام هم شفا هم شفاعتی هم دعا هم اجابتی هم ولا هم ولایتی ای زمین را آمان سلام آنکه مهرتوبرگرفت ورغمت شور شر گرفت بیکران زیرپرگرفت بر تو تا بیکران سلام ...
28 شهريور 1391

مسافرت فاطمه سادات به جنوب استان

بابامرتضي يه دفعه دلش واسه همكارهاي سابقش تنگ شد(آخه بابايي قبلا معلم بوده)و با دايي احمد (شوهر عمه جون زهره)تصميم گرفتن برن كهنوج فكرشو بكنين فصل گرما همه ميرن يه جاي خنك ما پا شديم رفتيم  يه جاي خيلي خيلي گرم(كهنوج) من و انيس جون با اينكه گرممون  بود ولي به همديگه قول داديم تا از گرما شكايتي نكنيم تا اين سفر به مامام و باباهامون خوش بگذره نمي دونيد قدم زدن زير نخلها و توي چمن ها چه لذتي داشت (درسته كه من نميتونستم راه برم ولي مامانم كه ميتونست ) من و انيس جون هم بيكار ننشستيم و همش در حال بررسي گياهان موجود در اون منطقه بوديم    نتايج بررسيها بعدا توسط خانم مهندس اعلام ميگردد. ...
4 شهريور 1391
1